برای بسیاری از افراد «کسب و کارهای خانوادگی» معادل یک شرکت کوچک یا شاید متوسط است که بهصورت محدود فعالیت دارد و با مشکلاتی مانند «چه کسی رئیس باشد؟»، سروکار دارد. اگرچه کسب و کارهایی که «مامان و بابا»ها راه میاندازند کموبیش چنین ویژگیهایی دارند، اما نباید از قدرت غولهای تجاری دنیا که مدیریت خانوادگی دارند، غافل شد. پژوهشی در دانشگاه پلیتکنیک مونترال مبتنی بر بررسی ۱۴۹ کسبوکار خانوادگی با درآمدی بیشتر از یک میلیارد دلار، نشان داد: کسب و کارهای خانوادگی در دوران رونق اقتصادی نسبت به کسب و کارهای دیگر درآمد بیشتری خلق نمیکنند، اما در دوران رکود و بحران عملکرد بسیار بهتری دارند. همچنین در درازمدت و در چرخهی بین ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۹ عملکرد مالی کسبوکارهای خانوادگی بهتر از کسبوکارهای دیگر بوده است. 30درصد از فروش سالانه شرکتهایی که بیش از یک میلیارد دلار فروش دارند، توسط چنین شرکتهایی ایجاد میشود. از جمله این شرکتها میتوان به والمرت، سامسونگ و پورشه اشاره کرد. نوع مالکیت منحصربهفرد کسب و کارهای خانوادگی در درازمدت، مسیر حرکت مشخص و معینی ایجاد میکنند که دیگر کسبوکارهای رایج معمولاً از آن بیبهرهاند، اما دانش اندکی دربارهی دلیل تفاوت کسبوکارهای خانوادگی با کسبو کارهای دیگر وجود دارد. برخی پژوهشها نشان میدهند کسبوکارهای خانوادگی در درازمدت بهتر از کسبوکارهای دیگر عمل میکنند، درحالی که برخی پژوهشها، عکس این را نشان دادهاند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه دانشگاه پلیتکنیک مونترال، پژوهشی روی شرکتهای خانوادگی در کشورهای مختلف از جمله ایالات متحده، کانادا، فرانسه، اسپانیا، پرتغال، ایتالیا و مکزیک با درآمد بیش از یک میلیون دلار انجام داد. سهام چشمگیری از این کسبوکارها، نه لزوما اکثریت، متعلق به یک خانواده بود و اعضای خانواده در هیئت مدیره و همچنین در مدیریت شرکت نقش فعالی داشتند. روشهایی که این دو نوع از شرکتها برای موفقیت خود استفاده کردهاند و عواملی که عملکرد آنها را تحت تأثیر قرار میدهد، مورد بررسی قرار گرفته است.
این پژوهش به این نتیجه رسید که کسبوکارهای خانوادگی بر استقامت و انعطاف نسبت به عملکرد تمرکز بیشتری دارند. اینگونه کسبوکارها درآمد چشمگیر دوران رونق را برای افزایش توانشان در گذر از روزهای سخت ذخیره میکنند. مدیرعامل یک کسبوکار خانوادگی به همان محرکهای مالی یک مدیرعامل کسبوکار غیرخانوادگی اهمیت میدهد، اما تعهدات خانوادگی باعث میشود تصمیمهای راهبردی متفاوتی بگیرد. مدیر یک کسبوکار خانوادگی با دید بلندمدت ۱۰ تا ۲۰ ساله و با در نظر گرفتن ثمرات کسبوکار برای نسل بعد، تصمیمگیری میکند. همچنین این مدیران در زمینهی مدیریت بحران بهتر از حوزهی بهرهگیری از فرصتها عمل میکنند.
کسبو کارهای خانوادگی میتوانند در برنامهریزی و مدیریت درازمدت الگو باشند. این پژوهش نشان داد: برخی از کسبوکارهای غیرخانوادگی از روشهای مدیریتی کسبوکارهای خانوادگی تقلید میکنند. همانطور که پیشتر بیان کردیم کسبوکارهای خانوادگی در دوران خوب اقتصادی ضعیفتر از دیگران و در بحرانها پیشقراول هستند.
دلایل استقامت و انعطافپذیری بیشتر کسبوکارهای خانوادگی:
در سختیها و در خوشیها مقتصد و صرفهجو هستند
کسب و کار خانوادگی صرفهجو هستند. یک کسبوکار خانوادگی را میتوان از دفتر مرکزی آن شناخت! برخلاف بیشتر شرکتهای بزرگ چندملیتی، این کسبوکارها دفتر لوکسی ندارند. به قول مدیرعامل یکی از کسبوکارهای خانوادگیِ مورد بررسی در این پژوهش: «راحتترین درآمد، پولی است که خرجش نکردیم!» شرکتهای بسیاری به دنبال اعطای سهام به مدیران و کارکنان هستند تا مشکلات ناشی از رویهی رایج کارفرما-کارمند را کاهش دهند، اما کسبوکارهای خانوادگی چون سرمایهی شرکت را سرمایهی خانواده میدانند، تلاش میکنند داراییشان را نگاه دارند. با بررسی عملکرد مالی شرکت در یک چرخهی اقتصادی، مشاهده میکنید کسبوکارهای خانوادگی که با ساختار مالی سادهتری دوران بحران را پشت سر گذاشتهاند، زیان کمتری متحمل شدهاند.
در صرف هزینههای کلان بسیار محتاط هستند
کسب و کارهای خانوادگی نسبت به هزینههای کلان بسیار با احتیاط تصمیم میگیرند. به قول مدیرعامل یک کسبوکار خانوادگی: «ما یک قانون طلایی داریم! بیشتر از دخلمان خرج نمیکنیم». این قانون، ظاهراُ بسیار معقول و منطقی به نظر میرسد، اما در واقعیت کمتر مدیرعاملی در کسبوکار غیرخانوادگی به آن توجه میکند. بهطور مثال اگر درآمد خالص یک کسب و کار خانوادگی سالانه، ۴۵۰ میلیارد تومان باشد، تلاش میکنند مخارج سالانهشان را زیر ۴۰۰ میلیارد تومان نگاه دارند و باقیماندهی این پول را برای روز مبادا ذخیره کنند.
در بیشتر کسبوکارهای خانوادگی برای تصمیمگیری دربارهی پروژههای کلان، نخست سودآوری خود پروژه بررسی میشود و سپس با پروژههای دیگر که از نظر هزینه با معیارهای مالی شرکت همخوانی دارند، مقایسه میشود. بنابراین به دلیل این سختگیری و تمایل به سرمایهگذاری در پروژهها بااطمینان بالا، در دوران رونق اقتصادی فرصتهای خوبی را از دست میدهند، اما در مقابل در بحرانها کمتر زیان میکنند؛ زیرا از پروژههای با ریسک بالا که ممکن است تبدیل به «چاه ویل» شوند، اجتناب میکنند.
بدهیهای اندکی دارند
کسب و کار خانوادگی به دلیل بدهی کمتر آزادی عمل بیشتری دارند.
میزانی از بدهی معقول و متناسب، یک نکتهی مثبت بهشمار میرود؛ زیرا باعث میشود اهرمهای مالی، خلق ارزش را بیشینه کنند. درحالی که کسبوکارهای خانوادگی نسبت به بدهی با احتیاط رفتار میکنند. بدهی باعث میشود در دشواریها آزادی عمل کمتری داشته باشید و به معنای رجوع به سرمایهگذارانی خارج از خانواده است. در پژوهش پیشگفته در طی سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹، بدهی به طور متوسط ۳۷ درصد سرمایهی شرکتهای خانوادگی را تشکیل میدهد. این رقم برای شرکتهای دیگر ۴۷ درصد است. در نتیجه کسب و کارهای خانوادگی مجبور به پرداخت هزینههای هنگفت برای بقا در دوران رکود نشدند. به نقل از یکی از مدیران کسبوکار خانوادگی: «ما با جسارت پولدار نشدهایم! در حقیقت ما خیلی محتاطانه پولمان را به جای سپردن به بانکها درون شرکت نگه میداریم.»
زیرمجموعهی کوچکتر و کمتری دارند
اجتناب از توسعه و دگرگونی با خرید شرکتهای مختلف شاید سختترین کار یک مدیر باشد. کسب مالکیت شرکتهای جدید و افزودن زیرمجموعهها با مخاطرهی بسیار همراه است، اما فرصتهایی هم به دنبال دارد. کسبوکارهای خانوادگی بیشتر به شرکتهای کوچک در نزدیکی پایگاه اصلیشان و توسعهی جغرافیایی طی قرادادهایی ساده تمایل دارند. این اصل یک استثنا دارد؛ زمانی که اعضای خانواده به این نتیجه برسند که بخش سنتی نیازمند تغییرات ساختاری و حتی توسعه است یا باور داشته باشند بدون همراهی با بدنهی صنعت، بقای درازمدت آنها به خطر میافتد. اما شرکتهای خانوادگی معمولا معاملهگرهای فعالی نیستند و رشد طی یک روند طبیعی و شراکت را به خرید شرکتهای دیگر ترجیح میدهند. مدیر منابع انسانی یک کسبوکار موفق خانوادگی به ما گفت: «ما علاقهای به خرید شرکتهای بزرگ نداریم؛ روند یکپارچهشدنشان پرمخاطره است و کافی است در زمان اشتباه اقدام کنید تا صاحب یک شرکت در معرض سقوط شوید. علاوهبر آن ممکن است مجبور شوید فرهنگ شرکت را جایگزین کنید.»
بسیاری از آنها تنوع و گوناگونی شگفتانگیزی دارند
کسب و کار خانوادگی متنوع تر است. تعداد زیادی از کسبوکارهای خانوادگی مانند میچلین و والمارت در طول سالها بر هستهی نخستین فعالیتشان تمرکز کردهاند. با اینکه تجربه نشان داده است ایجاد تنوع در سطح فردی سادهتر از اقدام آن در سطح کلان مانند شرکت است. بسیاری از کسبوکارهای خانوادگی از جمله کارگیل و ال جی نسبت به شرکتهای دیگر، زمینه فعالیت بسیار متنوعتری دارند. در مطالعه انجام شده 46درصد از کسبوکارهای خانوادگی از تنوع چشمگیر برخوردارند ولی تنها 20درصد از کسبوگارهای خانوادگی زمینه فعالیت متنوعی دارند.
برخی از آنها طی یک روند طبیعی وارد زمینهی فعالیت جدیدی شدهاند؛ برخی دیگر شرکتهای جدید را خریدهاند و فعالیتشان را حول این شرکت (با زمینهی فعالیت متفاوت) جدید توسعه دادهاند. مدیران کسب و کارهای خانوادگی معتقدند تنوع و گوناگونی در دوران رکود روشی کلیدی برای حفظ سرمایهی خانواده است.
جهانیتر هستند
کسبوکارهای خانوادگی جاهطلبی زیادی برای شناخته شدن در خارج از مرزها دارند. آنها نسبت به کسبوکارهای غیرخانوادگی درآمد بیشتری از فروش خارجیشان کسب میکنند. البته توسعهی این کسبوکارها در خارج از مرزها، روندی طبیعی دارد یا ناشی از خرید شرکتهای کوچک محلی است که گردش مالی بالایی ندارند. همچنین کسبوکارهای خانوادگی برای نتیجهگرفتن از یک بازار جدید بسیار شکیبا هستند. مدیرعامل یکی از کسبوکارهای بزرگ جهانی معتقد است «ما بدون پذیرش زیان داخلی طی ۲۰ سال گذشته، نمیتوانستیم به یک کسب و کار پیشرو در جهان تبدیل شویم.»
نیروهای با استعدادشان را بهتر حفظ میکنند
کسب و کار خانوادگی بهتر از نیروی کارش محافظت میکند. ماندگاری کارکنان در کسبوکارهای خانوادگی بیشتر و بهتر از کسبوکارهای غیرخانوادگی است. رهبران کسبوکارهای خانوادگی برای مزیتهای همکاری طولانیمدت از جمله اعتماد بیشتر، شناخت بهتر کارکنان و تصمیمهای آنان و فرهنگ قویتر ارزش قائلند. کسبوکارهای خانوادگی ویژگیهایی مشابه «سازمانهای با قابلیت اعتماد بالا» دارند. در این سازمانها همکاری بلندمدت کارکنان متخصص منجر به خلق تیمهای کاری پویا و کارآمد و یک الگوی فکری جامع میشود که به تحقق اهداف کمک میکند. مدیرعامل یکی از کسبوکارهای موضوع پژوهش مذکور میگوید: «شاید باهوشترین کارکنان را نداشته باشیم، اما آنها کارشان را بهتر از هر کسی بلدند و هنگام بروز مشکلات، کل تیم به سرعت واکنش نشان میدهند.»
جالب است که کسبوکارهای خانوادگی برای حفظ کارکنان کمتر به محرکهای مالی تکیه میکنند. آنها بر خلق فرهنگ تعهد و تحقق اهداف، اجتناب از تعدیل نیرو در دوران رکود، سپردن جایگاههای بالا به اعضای دورن سازمان و سرمایهگذاری روی افراد تأکید میکنند. کسب و کارهای خانوادگی نسبت به کسبوکارهای دیگر هزینهی بیشتری را صرف آموزش کارکنان میکنند.
با آزمون این ۷ اصل متوجه هماهنگی و همافزایی آنها خواهید شد. تحقق یکی از آنها، پیگیری بقیهی آن را سادهتر میکند. صرفهجویی و بدهی اندک احتمال تعدیل نیرو را کاهش و در نتیجه ابقای نیروی کار را تقویت میکند. توسعهی جهانی منجر به تنوع و کاهش ریسک میشود. خرید شرکتهای کمتر به معنای بدهی کمتر است. پول پساندازشدهی ناشی از صرفهجویی را میتوان با دقت و احتیاط در صرف هزینههای کلان، در موارد مناسب سرمایهگذاری کرد. این اصول در خلاء عمل نمیکنند، بلکه هر یک دیگری را تقویت میکند.
مدیران کسبوکارهای خانوادگی از وجود رقبایی که دست به انتخابهای شگفتانگیز و تصمیمگیریهای مخاطرهآمیز میزنند، آگاهند. آنها میدانند که احتیاط بیش از حد باعث میشود برخی فرصتها را از دست بدهند، اما امیدوارند در گذر زمان و با تغییر چرخهی اقتصادی و گذر پیوسته از رونق به رکود، درآمد بیشتری خلق کنند.
تکرار این چرخهها سریعتر شده است. با ادامهی این روند استراتژی تمرکز بر انعطاف و استقامت که در کسب و کارهای خانوادگی جاری است، هواداران بیشتری پیدا میکند. در اقتصاد جهانی امروز که بحرانها یکی پس از دیگری رخ میدهند، پذیرش درآمد کمتر در دوران رونق برای تضمین بقا در دوران رکود، ترفندی است که مدیران با خشنودی آن را بهکار میبندند.
منبع
.chetor.com